جدول جو
جدول جو

معنی هفت تنان - جستجوی لغت در جدول جو

هفت تنان
هفت مرد، هفت دسته مردان خدا، اصحاب کهف، هفت تنان، حضرت محمد و خلفای راشدین و حسنین
تصویری از هفت تنان
تصویر هفت تنان
فرهنگ فارسی عمید
هفت تنان
(هََ تَ)
اصحاب کهف است و آن یملیخا، مگشلینیا، مشلیتیا، مرنوش، دبرنوش، شادنوش، و مرطونش باشد. (برهان). یعقوب وراژینی نام آنان را چنین آورده است: مالخوس، ماکیمیانوس، مارسیانوس، دنوسیوس، یوحنا، سرافیون، کنستانتینوس. (از حاشیۀ برهان چ معین) ، هفت اخیار را نیز گویند که عبارت از قطب، غوث، اخیار، اوتاد، ابدال، نقبا و نجبا باشد. گویند اینها سیصدوپنجاه وشش کس اند بر شش مرتبه، سیصد ازایشان در یک مرتبه باشند و چهل در یک مرتبه و هفت در یک مرتبه و پنج در یک مرتبه و سه در یک مرتبه و یکی در مرتبۀ بالاتر از همه است و قطب همان است و قوام عالم از برکت وجود ایشان است. (برهان) :
گر فرستی برای هفت تنان
دوستکانی، به دست خضر سپار.
خاقانی.
هفت طواف کعبه راهفت تنان بسنده اند
ماو سه پنج کعبتین داو به هفده آوری.
خاقانی.
گفتم ز شاه هفت تنان دم توان شنید
گفتا توان اگر نشدی شاه شاهقام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
هفت تنان
(هََ تَ)
دهی است از بخش لاریجان شهرستان آمل که 175 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
هفت تنان
هفت تن اخبار: (هفت تنان که مدار دنیا بوجود شریف ایشانست وبنظر ولیه مذکوره درآمده)
تصویری از هفت تنان
تصویر هفت تنان
فرهنگ لغت هوشیار
هفت تنان
از توابع بهرستاق لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هفت خان
تصویر هفت خان
کاری مهم و دشوار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ بُنْ)
به معنی هفت بناست که کنایت از هفت آسمان باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ تَ)
زیارتگاهی است به طهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ تَپْ پِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان سقز که 100 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله، توتون و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ نِ)
دهی است از بخش اردکان شهرستان شیرازکه 166 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ بِ)
به معنی هفت پرگار است که کنایه از هفت آسمان باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ جِ)
دهی است از بخش خوربیابانک شهرستان نایین. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ دُکْ کا / دُ)
کنایه از هفت کشور و هفت اقلیم. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هفت زمین یا هفت اقلیم:
خون پدر دید در این هفت خوان
آب مریز از پی این هفت نان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
کوهی است در مغرب ناحیۀ بختیاری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت بنیان
تصویر هفت بنیان
هفت بنیاد گواژ هفت سپهر
فرهنگ لغت هوشیار
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت بنا
تصویر هفت بنا
هفت ساختمان گواژ هفت سپهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت زبان
تصویر هفت زبان
مجموعه هفت زبان معمول در عالم (بعقیده قدما) : (... به هفت زبان سخن میگوید)، زبانهای بسیار السنه متعدد
فرهنگ لغت هوشیار
((~. خا))
هفت دشواری و کار سخت برای رستم به هنگام نجات کیکاوس وقتی که در مازندران دربند بود، هفت دشواری و کار سخت برای اسفندیار در جنگ با ارجاسب، کنایه از دشواری های سخت و زیاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت بنا
تصویر هفت بنا
((~. بِ))
هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین
نام چهار قله ی بسیار بلند در کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی